شاعر : علیرضا خاکساری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند
مهمان که دعوت میکند پیغمبراکرم بر او مـحـبت میکـنـد پـیغـمبـراکرم
ماهم که اینجـائیم مهـمانان اوهـستیم حـتـما عـنایت میکـنـد پـیغـمبـراکرم
حاجت بخواه ازمحضر پیغمبررحمت قـطعـاً اجـابت میکـنـد پـیغـمبـراکرم ازخوبیاش بایدبگویمچهارده قرن است دارد هـدایت مـیکـند پـیـغـمبـراکـرم چون بر حسینش گریه کردیم ازثواب خود تـقـدیـم امـت میکـند پـیـغـمـبـراکـرم
بادست خودمـزد تمام سیـنهزنهارا امـشب کـرامت میکـندپیغـمبـراکرم دست از کتاب واهل بیتش برنمیداریم وقـتی وصـیت میکـند پیـغـمبـراکرم
با“کُلُّنا واحد”که فرمودند پس محشر مارا شـفـاعـت میکـند پـیغـمبراکرم
با اینکه دوریم ازمدیـنه ایندل زائر قـصدزیـارت میکـند پیـغـمبـراکرم! سیلی به زهرایش زدن مزدرسالت بود؟ فـردا شکـایت میکـند پـیغـمبـراکـرم
بافـاطـمه بعـد ازرسولالله بـدکردند
بال وپر پروانه را عـمداً لگـد کردند
هـیزم فراهم میشود بعدازرسولالله آتـش مجـسم میشود بعدازرسولالله
روزی صحن پاک چشم مادرسادات بـاران نم نم میشود بعد ازرسولالله
مانندماهی که قدش عمری هلالی شد زهرا قدش خم میشود بعد ازرسولالله
حـتی بـلایجـانزهـرایعـزادارش مسمار درهم میشود بعد از رسولالله تا بشکند دستی که احمدبوسه زد برآن قنفـذ مصـمم میشودبعدازرسولالله خورشید روی حضرت حوریه تاریک از سیلی محکم میشود بعد ازرسولالله دیگربه خود این خانه روی خوش نمیبینددلها پُرازغم میشود بعد از رسولالله
مـثـلمـدیـنه کـربـلاهم میشـودبلـوا قـحـطی آدم میشـود بعدازرسولالله
پنجاه واندی سال شام هرشب زینب اندوه وماتم میشود بعد ازرسولالله
مقـتـل ببـیـنـد زینتدوش پـیـمـبـررا هی از تنش کم میشود بعد از رسولالله سرتابه پایش رامحمد بوسهباران کرد افسوس درهم میشود بعد ازرسولالله درکربلا لبتشنه اورا میکشندآخر دنیا جـهـنم میشـود بعـد ازرسولالله